وظایف مرکز ارتباطات استراتژیک وزارت خارجه آمریکا چیست؟
صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل قالب سبز

نويسندگان

وظایف مرکز ارتباطات استراتژیک وزارت خارجه آمریکا چیست؟

 

اعضاي اين سازمان را كاركناني از وزارت خارجه، نیروهای ویژه ارتش ، مركز منابع آشكار وابسته به سیا و ديگر سازمانهاي جامعه اطلاعاتي و حتي نهادهاي خارج از بدنه دولت تشكيل مي‌دهند.

 

به گزارش جنگ نرم ، ارتباطات استراتژیک مقوله ای است که دولت آمریکا بدنبال بهره برداری از آن در راستای منافع خود است و در این راستا مرکزی را در وزارت خارجه خود تحت عنوان " مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم" بوجود آورده است. با این وجود اطلاعات کمی در مورد این مرکز در دسترس است و تنها یک صفحه اطلاعات درمورد این مرکز در اینترنت وجود دارد.

 

اخیرا ریچارد لوبان رئیس مستعفی این مرکز طی یک سخنرانی در ميزگرد ماموران بازنشسته ديپلماتيك و كنسولي آمريكا(DACOR) به تاریخچه ،ساختار و عملکرد این مرکز پرداخته است که در نوع خود جالب به نظر می رسد.

 

وی می گوید: اعضاي اين سازمان را كاركناني از وزارت امور خارجه، فرماندهي عمليات ويژه(SOCOM)، مركز منابع آشكار و ديگر سازمانهاي جامعه اطلاعاتي و حتي نهادهاي خارج از بدنه دولت تشكيل مي‌دهند. مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم قصد ندارد تا آتش جنگ عقايد را برافروزد بلكه  در تلاش است تا ديدگاه و فعاليت تروريست‌ها را سياه‌نمايي كند.

 

وی می افزاید:عملیات اين مركز اساساً در امتداد سه خط اصلی فعالیت قرار می‌گیرند: تعامل ديجيتالي، تهيه ابزارهاي موردنياز براي رابطين و همكاري با تيم‌هاي ويژه داخلي.اين مركز يك تيم نفوذ ديجيتالي دارد كه در حال حاضر 20 عضو دارد و زبان بومي اغلب آنها عربي، ‌اردو و سوماليایی است.

 

*************

 

آنچه ملاحظه می کنید متن اظهارات لوبارون درمورد این مرکز است:

 

در ابتدا، اجازه دهيد از مسئولان مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم براي اين دعوت دوستانه تشكر نمايم. از اينكه يكبار ديگر اساتيد، روساي سابق و دوستان قديمي خود را در اين اتاق مي‌بينم، بسيار خوشحالم. حاضرين در اين جلسه از مخاطبان فهيم و بسيار باهوش بوده و البته خوب يا بد، از جدي‌ترين منتقدان بنده نيز به شمار مي‌روند. اغلب شما در پست‌هاي كليدي فعاليت داشته‌ايد و در مقطعي نيز متوجه شديد كه افراد همواره بازخورد كاملاً‌ صريح و روشني را به شما منعكس نمي‌كنند. آنها با شما همچون كودك ناتواني رفتار مي‌كنند كه به كمك نياز دارد و قصد ندارند پيامدهاي قابل‌تصور انتقادات سازنده را بپذيرند. همسر يا شريك شما هيچگاه ابراز ندامت نمي‌كند بويژه كسيكه 35 سال همواره در كنار شما حضور داشته است. پس از پايان مراسم سخنراني در آخرين شغل خويش، زمانيكه من و جين سوار اتوميبيل شديم فضاي خاصي بين ما حاكم شد. اول اينكه، همه جا را سكوت فرا گرفت. اگر اين سكوت كوتاه بود، معمولاً بعد از آن تعريف و تمجيدها بر زبان جاري مي‌گشت. اما اگر اندكي طولاني مي‌شد، مي‌دانستم كه قرار است نمره ج يا پايين‌تر به من بدهد و البته دليل آن را نيز فوراً متوجه مي‌شدم. اما نمره من همواره كامل بود. حتي زمانيكه اين نمره را دوست نداشتم‌، بايد مي‌پذيرفتم كه حق با اوست‌.

 

در تابستان سال 2010‌، پس از پايان چهار سفر متوالي خارج از كشور دوباره به ايالات متحده آمريكا بازگشتيم. اندكي بعد، به عنوان مشاور "جوديت مك‌هيل"(Judith McHale) معاون ديپلماسي عمومي وزير امور خارجه منصوب شدم. برخي از مقامات ارشد دفتر مك‌هيل و نيز اداره ضدتروريسم (C/T) در وزارت امور خارجه با من تماس گرفته و پيشنهاد دادند كه از ديپلماسي عمومي– يعني اشكال مختلف ارتباطات علني– جهت مبارزه با تبليغات سازمان القاعده بهره گيرم. رئيس‌جمهور با پيشنهاد وزارت امور خارجه مبني بر آغاز اين ماموريت جديد موافقت كرده بود. آنها دو اصل كلي داشتند كه از من خواستند در سرلوحه كارهاي خويش قرار دهم. گفتني است كه سفير "دان بنجامين"(Dan Benjamin) هماهنگ‌كننده اداره ضدتروريسم وزارت امور خارجه اين دو اصل را پيشنهاد داده بود. بنجامين بنيانگذار و حامي اصلي اين مركز جديد بود: بايد يك نهاد بين سازماني واقعي وجود داشته باشد و به نحو كاملاً موثري همانند يك پايگاه تحليلي در راستاي اهداف جامعه اطلاعاتي فعاليت نمايد. نام اين مركز از قبل انتخاب شده بود: مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم(CSCC) به همراه دو يا سه كارمند قرضي.

 

"شما الان هم اينكار را انجام مي‌دهيد؟"

وقتي از نيت خود درباره پذيرفتن دعوت به كار وزارت امور خارجه با جين حرف زدم، با استقبال گرم او روبرو شدم. جين سوالي پرسيد كه من نيز آن را در اينجا نقل‌قول مي‌كنم: "مگر هنوز هم اينكار را انجام مي‌دهيد؟" در اصل، حدود 10 سال از واقعه 11 سپتامبر گذشته است و بايد انتظار داشت كه اينگونه اقدامات در واقع به مثابه امور جاري برنامه‌هاي گسترده‌تري در راستاي عقيم گذاشتن فعاليت‌هاي القاعده و نفوذ بر آنها تبديل شده باشند. اما مسئله واقعاً چنين نبود، ‌بنابراين يكي از وظايف اوليه بنده اين بود كه بفهمم چرا اقدامات گذشته آن هم با استفاده از ابزارهاي ديپلماسي عمومي هرگز ادامه نيافت يا موفقيتي حاصل نكرد. در نهايت، يافته‌هاي خود را طي يادداشتي در سپتامبر 2010 جمع‌بندي نمودم.

 

اما قبل از تشريح آن، اجازه دهيد از خود رفع مسئوليت نمايم. بنده مامور ديپلماسي عمومي و كارشناس ضدتروريسم نيستم. باوجوديكه در سرويس خارجي يك آدم همه فن حريف هستم اما در گذشته همكاري اندكي با شركاي بين سازماني و ديگر سازمانها در حوزه مسائل ضدتروريسم داشته و فقط با برخي از كارشناسان با استعداد در حوزه ديپلماسي عمومي در ارتباط بودم. بنابراين زمانيكه دوباره به وزارت امور خارجه بازگشتم، با آميزه‌اي از مشكلات مختلف روبرو گشتم: مهارت محدود، زمان اندك براي تسريع امور و در اختيار داشتن فقط چند پيش‌فرض درباره نحوه حل اين مسئله. مطمئناً نيت پاك، زحمات فراوان و تعهد افرادي را كه قبلاً در جهت مبارزه با تبليغات گروههاي تروريستي تلاش نمودند، را هرگز زير سوال نبردم. لازم به ذكر است كه برخي از اين افراد بعدها به مركز جديد ملحق شدند.

 

درسهايي از اقدامات گذشته

زمانيكه با افراد مختلف درباره اقدامات گذشته و استفاده از ابزار ديپلماسي عمومي در جنگ عليه تروريسم گفتگو نمودم، به اين نتيجه رسيدم كه يك سري مسائل مرتبط با هم وجود دارد كه به اعتقاد من بايد مورد توجه قرار گيرند البته به شرط آنكه مركز جديد اين فرصت را داشته باشد كه براي طولاني مدت فعاليت نمايد. پس بيائيد صرفاً به اجراي موفقيت‌آميز اين ماموريت بيانديشيم. اول اينكه، مسئله مديريت مطرح است. عليرغم شور و اشتياق فراواني كه در ابتداي ماموريت بين مسئولان بلندپايه به چشم مي‌خورد، مقامات ارشد وزارت امور خارجه اين علاقه را هرگز به طور جدي دنبال نكردند و تمايل داشتند تا ماموريت فوق را از اين زاويه بنگرند كه به طور غيررسمي و توسط گروهي از افراد كه با يكديگر در ارتباط هستند، قابل تحقق است. پس نيازي نيست كه يك نهاد دائمي در درون سازمان فعاليت نمايد. در اين راستا، احتمالاً عوامل ديگري از وزارت امور خارجه و اين نهاد بين سازماني در تمركز بر روي دستاورد نهايي آن تعلل نمودند كه ظاهراً اين مسئله باعث گرديد نتوانند حمايت دائمي مديران را جلب نمايند.

 

در سوابق موجود اطلاعات اندكي درباره پروژه‌هاي گذشته وجود دارد، بطوريكه آنها عملكرد خود را به جامعه اطلاعاتي گزارش مي‌دادند اما در برقراري سيستم و رويه‌هاي مختلف با هدف بهره‌برداري از جامعه اطلاعاتي به شيوه‌اي منسجم و دائمي ناكام ماندند. به‌علاوه، آنها برخي اوقات در برابر "عدم پيشرفت ماموريت" تسليم شده يا ماموريت خود را به شيوه‌هاي مختلف، مثلاً "جنگ عقايد" دنبال كردند كه اين مسئله درك نقطه آغاز و پايان ماموريت را بسيار دشوار مي‌سازد. ضمناً، دريافتم اين اقدامات تا حدود زيادي در ستادهاي فرماندهي تصميم‌گيري مي‌شدند كه اندك اطلاعات ورودي آنها از جانب افراد حرفه‌اي در اين حوزه و منابع گوناگون هيات‌هاي نمايندگي خارج از كشور تامين مي‌گرديد. نهايت اينكه، در يادداشت خود به خلاصه‌اي از نتايج اشاره نمودند و فكر ‌كردم بد نيست كه دوباره تكرار كنم اين "مسئله واقعاً‌ دشوار" است. هيچ راه‌حل ساده‌اي براي اين مسئله وجود ندارد. زيرا در تلاشيم تا بر رفتار افرادي تاثير گذاريم كه دسترسي به آنها بسيار سخت است و اينكه جهان را از پشت عينك كاملاً متفاوتي مي‌نگرند. اين مسئله شبيه به فروختن نوشابه‌هاي گازدار يا رايانه‌هاي كوچك نيست. پس، بايد هشيار باشيم يا حداقل درسهايي را در سرلوحه امور خويش قرار دهيم كه از جهان بازاريابي و تبليغات آموخته‌ايم.

 

عنصر سازنده

 

با تشكيل تيم تخصصي براي مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم، تجربيات گذشته اهميت فزاينده‌اي يافت. صراحتاً مي‌گويم، در اواخر سال 2010 تعداد افراد بدبين در وزارت امور خارجه و ديگر آژانسها بيش از تعداد كساني بود كه تصور مي‌كردند اين اقدام جديد تا اندازه‌اي متفاوت از گذشته خواهد بود. بنابراين‌، همزمان با ايجاد ظرفيت لازم مي‌بايستي دائماً اهميت آنها را به اثبات برسانيم حتي پيش از آنكه به قابليت واقعي آنها دست يابيم. نيروي هوايي در اغلب موارد فقط هواپيما به آسمان نمي‌فرستد بلكه همزمان هواپيما نيز مي‌سازد اما ما حق انتخاب نداشتيم. پس، بلافاصله بر دو يا سه عامل كليدي تمركز نموديم: اول اينكه، به مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم يك شخصيت نهادي داده شد تا مطمئن گردند مقامات كاخ سفيد و شوراي امنيت ملي از اين مركز به عنوان يك نهاد قانوني بين سازماني حمايت خواهند كرد. اين هدف از طريق فرمان اجرايي تحقق يافت كه يك سال پس از آغاز فعاليت سازمان صادر گرديد، يعني پس از آنكه اغلب شركاي بين سازماني را متقاعد ساختيم ما در ماموريت خود كاملاً جدي هستيم. اين مسئله همچنين به معناي تخصيص بودجه منطقي براي حداقل دو سال آينده بود.

 

ضمن اينكه، بنده به افرادي افتخار مي‌كنم كه با تلاش خويش پايه‌‌هاي اين مركز را بنا نهادند. اعضاي اين سازمان را كاركناني از وزارت امور خارجه، فرماندهي عمليات ويژه(SOCOM)، مركز منابع آشكار و ديگر سازمانهاي جامعه اطلاعاتي و حتي نهادهاي خارج از بدنه دولت تشكيل مي‌دهند. آنها كوله‌باري از تجربه‌، ميل به نوآوري و متفاوت بودن و نيز صبر و تحمل زياد را با خود به همراه آوردند. اين تجربيات به من كمك نمود تا بفهمم پيدا كردن افراد مناسب براي اين شغل تا چه اندازه مهم است. اما اجازه دهيد در اينجا به نكته بسيار مهمي اشاره كنم: اين مركز بدون وجود علاقه شخصي هيلاري كلينتون وزير امور خارجه و دخالت‌هاي وي در مقاطع حساس هرگز شكل نمي‌گرفت. زمانيكه از درك واكنش‌ها مستاصل گشتم، وزير كلينتون مسئوليت سنگيني را برعهده گرفت.

 

از ديگر اولويت‌هاي اين مركز برقراري ارتباط با واحد تحليل جامعه اطلاعاتي است كه در چارت سازمان واحدي براي اين هدف در نظر گرفته شده است و يكي از ماموران ارشد اطلاعاتي مسئوليت آن را برعهده دارد كه تحليل‌ها را در اختيار واحد عمليات قرار مي‌داد. از همان روزهاي آغازين، جامعه اطلاعاتي افراد فوق‌العاده‌اي را براي همكاري با مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم معرفي نمود. آنها نه تنها تحليل‌گران بااستعدادي هستند بلكه از آنها انتظار مي‌رود با مهارت خاصي در حوزه تجزيه‌وتحليل و البته موردنياز براي ساير پروژه‌ها به سازمان‌هاي متبوع خويش باز گردند. ادغام اينگونه اطلاعات در عرصه ديپلماسي عمومي همچنان رو به پيشرفت است و در اين پروسه بسترهاي جديدي را فراهم نموديم. در وزارت امور خارجه اولين SCIF ديپلماسي عمومي را بنيان نهاديم، مركز امني كه در آن تحليل‌گران اطلاعاتي به راحتي مي‌توانند نتايج خود را پردازش نموده و با ساير رابطين همكاري نزديكي داشته باشند. اين نوع مركز هزينه‌بر بوده اما بيانگر تعهد سازمان است. در اين راستا، بايد به نقش جوديت مك‌هيل معاون سابق امور ديپلماسي عمومي وزير امور خارجه اشاره كنم. وي دريافت كه براي آغاز فعاليت مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم، راه اندازي SCIFو جذب كاركنان بيشتر پول لازم است. ضمن اينكه، مك‌هيل فضاي سياسي لازم براي فعاليت و نوآوري را مهيا ساخت و هرگز در جزئيات امور دخالت نمي‌كرد اما همواره ما را تحت حمايت خود داشت. ساير مقامات قبل از وي نيز به همان اندازه موثر بودند و مبارزه با افراط‌گرايي خشونت‌آميز را علناً به مثابه هدف ديپلماسي عمومي ايالات متحده آمريكا به رسميت شناختند.

 

دليل ديگري نيز وجود داشت كه فكر كردم تاكيد بر اصل تجزيه‌وتحليل نه تنها از جنبه اطلاعات بلكه از جهت منابع ديگر نيز بسيار حائز اهميت است. همگان دريافتيم كه بايد تلاش وافري را براي درك مخاطب صرف نماييم، پيش از آنكه تلاش كنيم بهترين محتوا يا تكنيك را انتخاب نماييم. سازمان فعاليت خود را با گروه القاعده آغاز نموده و نگاه تحليلي خود را به اعضاي آن معطوف ساخت. مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم فهرستي از كارشناسان را تهيه نموده تا در خصوص اين گروهها و محيط عملياتي آنها به مركز مشاوره دهند. همچنين روابط همكاري نزديك با سازمان مشابه در دولت بريتانيا برقرار ساخته است تا تحليل‌هاي خود را با يكديگر به اشتراك گذارند. و در نهايت، توسعه قابليت ارزيابي يافته‌هاي خود و تاثير آنها را در دستور كار قرار دادند.

 

بنابراين، دستاورد اين مركز چيست؟

در حوزه ارتباطات واقعاً چه كاري انجام داديم؟ روزهاي پاياني ماه فوريه سازمان را ترك نمودم، پس اطلاعات من تقريباً به روز است، اما اجازه دهيد چند نمونه از تكنيك‌هاي يكسال‌ونيم اخير فعاليت مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم را تشريح نمايم. عملیات اين مركز اساساً در امتداد سه خط اصلی فعالیت قرار می‌گیرند: تعامل ديجيتالي، تهيه ابزارهاي موردنياز براي رابطين و همكاري با تيم‌هاي ويژه داخلي.

 

اين مركز يك تيم نفوذ ديجيتالي را به ارث برده، دوباره بر آن تمركز نموده و آن را توسعه داده است كه در حال حاضر 20 عضو دارد و زبان بومي اغلب آنها عربي، ‌اردو و سومالي است. اين افراد- كه وزير كلينتون در سخنراني‌هاي عمومي خود به آنها اشاره مي‌كند- مستقيماً در مباحث اتاق‌هاي گفتگو آنلاين شركت نموده، فيلم‌هاي خاصي را منتشر ساخته و در حوزه رسانه اجتماعي فعاليت مي‌كنند. هدف آنها تاثيرگذاري بر مباحث جاري در محيط آنلاين است تا بدين ترتيب مطمئن گردند افراط‌گرايي را همواره خنثي مي‌سازند كه عامل ترويج خشونت است. آنها تصميم ندارند افراد جذب شده را دوباره به جامعه باز‌گردانند بلكه در تلاشند تا تعداد جذب نيروهاي جديد را كاهش دهند. علاوه بر شركت در مكالمات آنلاين، اين افراد براي تقويت ديدگاه‌هاي خود از تصاويري سود مي‌جويند كه راساً تهيه نموده و اغلب به ضعف ادعاهاي القاعده اشاره مي‌كنند.

 

دومين رويكرد تهيه مطالب موردنياز براي مقامات و ديگر رابطين دولت آمريكاست. اينها شامل "جعبه ابزارها و الگوهای ارتباطاتی" بودند كه به آدم‌ربايي تروريستي از طرق مختلف يا با استفاده از صداي قربانيان عليه روايت تروريسم واكنش نشان مي‌دهند. مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم با همكاري مركز منابع آشكار جامعه آنلايني را در درون دولت توسعه داده است كه مطالب مفيدي را پيرامون ضعف القاعده و وابستگان آن در اختيار مخاطبان هدف قرار مي‌دهد. براي مثال، اطلاعات موجود در رسانه‌هاي نوشتاري و تصويري درباره يكي از نقاط آسيب‌پذير القاعده– پرونده وحشتناك قتل‌عام مسلمانان- را گردآوري نموديم. همچنين از يك پروژه كمك‌هاي بلاعوض براي انتخاب پست‌هاي خود در خارج از كشور با هدف همكاري با سازمانهاي غيردولتي محلي و ديگر گروهها در خصوص اثبات انعطاف‌پذيري جوامع در صورت رويارويي با تروريسم حمايت كرديم. با تاكيد بر پروژه‌هاي فوق، اين فرضيه را به محك آزمون گذاشتيم كه انعطاف‌پذيري مي‌تواند وزنه سنگيني عليه تروريسم باشد و فرض مي‌كند كشورها و جوامع عليرغم حملات گروههاي تروريستي مي‌توانند اقدام نموده و بدون اعمال تغييرات بنيادين و غوطه‌ور شدن در هرج‌ومرج و ترسي كه تروريستها اميدوارند همه جا را فرا گيرد، به موفقيت دست يابند.

 

سومين حوزه وظايف اين سازمان برنامه‌ريزي براي پشتيباني ارتباطات از مراكز خاص در كشورهايي است كه با تهديدات و حوادث تروريستي مواجه مي‌گردند. براي مثال، اين سازمان به دولت پاكستان كمك نمود تا براي مقابله با افراط‌گرايي خشونت‌آميز، ساختار ارتباطات را توسعه دهد و دو تبعه آمريكايي-پاكستاني بااستعداد را جذب نمود تا با دولت و جامعه مدني پاكستان در اين حوزه‌ها تعامل داشته باشند. ضمناً، مديران سازمان تمام تلاش خود را بكار بستند تا به كارشناسان دولتي و نظامي براي مبارزه با گروه تروريستي الشباب در سومالي كمك نمايند. اين برنامه‌ها با حمايت ساير نهادها كه پس از ترك من به تدريج توسعه يافتند، تا حدودي بر اين اصل مسلم تمركز مي‌نمايند كه براي درك آن بايد خود را به اين مسئله نزديك گردانيده و بر آن تاثير گذارند.

 

نقش عوامل خارجي

 

در بحبوحه زمان تشكيل مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم، دو متغير خارجي بايد مورد توجه قرار مي‌گرفت كه تاثير شگرفي بر فعاليت ما داشتند. اول اينكه، محمد بوعزيزي دسامبر 2010 در سيدي بوزيد تونس خود را به آتش كشيد و يك سري حوادثي را رقم زد كه تا به امروز همچنان ادامه دارند. از نگاه ما، يكي از اثرات اصلي حادثه فوق اين بود كه گروه القاعده را- حداقل به طور موقت- به حاشيه كشاند. براي مثال، شبكه الجزيره براي پوشش اين خبر ابزارهاي بهتري در اختيار داشت و مردم خاورميانه نيز تلاش نمودند تا فرصت مهيا شده براي ترويج دموكراسي را مغتنم شمارند و به سخنان الظواهري اصولاً اهميتي ندهند. البته، دومين عامل خارجي كشته شدن رهبران القاعده از جمله بن لادن و ديگر طراحان و رابطين كليدي سازمان القاعده بود. نقش اعضاي اين سازمان در يمن و سومالي افزايش يافت اما تصوير يك گروه سازمان‌يافته و كارآمد از القاعده ناگهان به دست فراموشي سپرده شد و در نتيجه توانايي جذب نيروهاي با استعداد نيز تحليل رفت.

 

 

 

چه مسئله‌اي موثر واقع مي‌گردد؟

 

نهايت اينكه، در خصوص آنچه كه فكر مي‌كرديم در مورد ارتباطات ضدتروريسم موثر واقع مي‌گردد يا نمي‌گردد، پارادايم نسبتاً قوي را توسعه داديم. در اين راستا، تاكيد بر نقاط ضعف و تناقضات القاعده بسيار حائزاهميت بود. مخاطب هدف در تلاش است تا تصميم بگيرد آيا در اقدامات خشونت‌آميز دخالت نمايد يا خير. هدف سازمان كاشتن بذر سوء‌ظن و ترديد در مورد سازمانهاي تروريستي و دور ساختن آنها از اين مسير است. اين مركز بر تحسين يا تنفر افراد از ايالات متحده آمريكا تاكيدي ندارد و اينكه آيا آنها را دوست دارند يا خير. هدف تبليغ سبك زندگي آمريكائيان نيست. سايرين در حوزه ديپلماسي عمومي با استفاده از انواع ابزارهاي گوناگون به اين مسائل مي پردازند. علت وجودي سازمان كمك به كاهش جريان جذب نيروهاي جديد به گروههاي خشونت‌طلب از طريق تاثيرگذاري بر اين گروه كوچك و محيط اطراف آنهاست. مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم قصد ندارد تا آتش جنگ عقايد را برافروزد بلكه بيشتر در تلاش است تا ديدگاه و فعاليت تروريست‌ها را سياه‌نمايي كند. ايده تروريسم عليه ايالات متحده آمريكا نه شايع است و نه در اقصي نقاط جهان پذيرفته شده است، همانطور كه در مورد تروريسم داخلي نيز صادق است. براي محافظت از ايالات متحده آمريكا، تصور بر اين بود كه بايد بر اين گروه بسيار كوچك اما به طور بالقوه بسيار خطرناك همچنان تمركز نماييم كه خشونت آنها را وسوسه مي‌كند. اين همان ديپلماسي عمومي تخصصي است كه به مهارت و تلاش قابل ملاحظه‌اي نياز دارد.

 


درسهاي آموزنده

 

اجازه دهيد سخنان خود را با چند درس آموزنده و پيشنهاد به پايان برسانم. همانطور كه بيان داشتم اين حوزه تخصصي است. براي نمونه، مامور ديپلماسي عمومي وزارت امورخارجه در هيات نمايندگي خارج از كشور شرح وظايف گسترده‌اي دارد كه بايد آنها را مديريت كند. اغلب اين وظايف بر دفاع از سياست كنوني در مقابل مخاطبان خارجي يا سازماندهي برنامه‌هاي فرهنگي تمركز دارند. اينكه از ماموران فوق انتظار داشته باشيم تا زمان و تلاش خود را به اجراي برنامه‌هاي پيچيده اختصاص دهند كه فقط مخاطبان بسيار اندكي را هدف قرار مي‌دهد، ‌بسيار دشوار است. پس از ترك سازمان به اين نتيجه رسيدم كه اگر مي‌خواهيم در اين حوزه موفق شويم بايد افرادي را انتخاب نماييم كه در اين حوزه تجربه و تخصص لازم را داشته باشند. پس، مي‌توان اينگونه جمع‌بندي نمود: به عنوان يك ملت، بر توسعه تيم‌هاي ويژه آبي-خاكي-هوايي تفنگداران نيروي دريايي(SEAL) براي انجام وظايف كاملاً تخصصي و بسيار دشوار ضدتروريسم سرمايه‌گذاري نموديم. براي انجام امور كاملاً تخصصي و دشوار ديپلماسي عمومي نيز بايد همين روش را اتخاذ نماييم. در راستاي مقابله موثر با تبليغات تروريسم، به مهارت‌هاي زبان خارجي نياز است. اين افراد بايد تجربيات كافي براي فعاليت در فرهنگ‌هاي مختلف را داشته باشند كه مخاطبان هدف در آن محيط زندگي مي‌كنند و بايد از مركز پيشرفته تحليل اطلاعات پشتيباني نمايند. بذرهاي اين رويكرد در مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم، تيم‌هاي عمليات پشتيباني اطلاعات نظامي(MISO) و ساير مراكز كوچك در اين سيستم وجود دارد اما زمان براي تمركز بين سازماني جهت تشكيل و تقويت تيم‌هاي ارتباطات ضدتروريسم به پايان رسيده است. معتقدم كه اين مسئوليت بايد به مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم محول گردد.

 

دومين توصيه در خصوص همكاري بين سازماني است. به اعتقاد من، مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم نمونه خوبي از تلاش بين سازماني است كه موثر واقع مي‌گردد. تيمي متشكل از 30 نفر يا افراد بااستعداد با طيفي از ارتباطات سازماني در اين مركز گرد هم آمدند. اما اين همكاري نياز به توجه مديران ارشد دارد، ‌در غيراينصورت به اضمحلال كشيده خواهد شد. با كاهش بودجه سازمان، مي‌توان اميدوار بود كه انگيزه براي يافتن روشهاي بهتر جهت تقسيم وظايف و قابليت‌ها وجود دارد و فكر مي‌كنم اغلب مسئولان بلندپايه نيز با ديدگاه من موافق باشند. با اينحال، ‌مي‌ترسم كه عكس اين حالت رخ دهد– اينكه آژانسها با ماموران خود به دور برنامه‌هاي موردنظر حلقه بزنند و آنها را از وظايف بين سازماني دور سازند. هر زمان كه نمايندگان كنگره را درباره فعاليت مركز توجيه نموديم، آنها كاملاً از ما حمايت نموده و عمدتاً مي‌پرسيدند كه چگونه مي‌توانند به ما كمك كنند. بارها گفته‌ام كه يافتن راههاي جديد براي شناسايي و ترغيب آژانسهاي مختلف جهت همكاري موثر بين سازماني از اولويت وظايف بنده است.

 

سومين پيشنهاد بر ارتباطات علني تمركز دارد، يعني ديپلماسي عمومي در برابر ديگر اشكال نفوذ. مدتي قبل از آغاز فعاليت سازمان، با افرادي صحبت كردم كه معتقد بودند براي انتقال پيام ضدتروريسم بايد به نظرات مشورتي افراد معتبر نيز توجه نماييم. آنها اطمينان دارند كه منابع رسمي دولت آمريكا نمي‌توانند خود را با اين ماموريت وفق دهند. بنده نيز با اين مسئله موافقم كه نظرات ديگري وجود دارند كه مطمئناً از اعتبار بالايي برخوردارند اما براي لحظه‌اي تصور نكردم كه نظرات دولت آمريكا نامربوط است يا گوش شنوايي براي آنها وجود ندارد. افراد در اقصي نقاط دنيا مي‌خواهند بدانند ما به چه فكر مي‌‌انديشيم و اغلب آنها از ما مي‌خواهند كه بدانيم آنها به چه فكر مي‌كنند. براي مثال، مبلغان تروريسم در دنياي مجازي اغلب با روشهاي زننده و الفاظ ركيك به نظرات ارسالي تيم نفوذ ديجيتالي واكنش نشان مي‌دهند اما آنها احساس مي‌كنند بايد از خود واكنش نشان دهند و از عقايد باطل خود دفاع نمايند.

 

در پايان، يك‌بار ديگر از مسئولان مركز DACOR‌ سپاسگزاري مي‌نمايم چون اين فرصت را در اختيار بنده قرار دادند تا برخي از يافته‌هاي پروژه خود را كه در كنار افرادي متعهد، ‌باهوش و علاقمند– نظامي و غيرنظامي- بدست آوردم، به اطلاع همگان برسانم. زمانيكه برخي از روي بدطينتي از خدمات دولت انتقاد مي‌كنند، فقط مي‌توانم بگويم كه اين افراد فاقد نبوغ و ابتكار هيچ شباهتي به كارمندان دولتي ندارند كه بنده آنها را شناخته‌ام. آنها شايسته احترام و قدرداني هستند. از توجه صميمانه شما سپاسگزارم.

 

***

 

سفير (بازنشسته) ريچارد لوبارون پس از 30 سال فعاليت اخيراً وزارت امور خارجه را ترك كرد. وي از سپتامبر 2010 تا فوريه 2012 رياست مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم را برعهده داشت. از جمله مناصب قبلي لوبارون ميتوان به سفير كويت، معاون رئيس هيات نمايندگي در لندن و تل آويو و برخي مشاغل ديگر در واشنگتن و خارج از كشور اشاره نمود.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, ] [ 14:29 ] [ محمدسلطانی ]

درباره وبلاگ

سلام به توبچه بسیجه تندوتیز من امیدوارم که شمانهایت استفاده راازاین وبلاگ ببرید لطفانظریادتون نره
آرشیو مطالب
امکانات وب

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 28
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 196
بازدید کل : 2595
تعداد مطالب : 19
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

پایگاه مقاومت بسیج سایبری

بچه بسیجی تندوتیز

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 28
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 196
بازدید کل : 2595
تعداد مطالب : 19
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1